ماه
پـوشیده به سمت تـو سر و رویـش را
دشــت
برداشـتـه از مـنـظـره آهــویـش را
مـوجهـا
ســرد و خـجـالـت زده برمیگردند
که ؛
"نـداریم کمی پـیـچ و خم مـویـش را "
همه
همدست که من سوی تـو را گم بکنم
مـانـدهام
روی تـو را در جـه تـجـسّـم بـکنـم
مـانــــــدهام
راه بـه دنـیـای لـبـت بـاز شـود
که به
این شـعـر اگـر پـای لـبـت بـاز شـود . . .
لحظهای
بـگـذر از ایـن بـاغ که از فـرط حـسـد
لـب صـد
غنچه بـه حـاشـای لـبـت بـاز شـود
ای
غـزلـمـنـد تـریـن قـافـیـه ! ای حرف روی
رسمـش
ایـن نـیـست که ما را بـگذاری بـروی
گـفـتـه
بـودی که دلــم تـا بـتـپــد مـیمـانــی
چـتــر
بـرداشـتـی و رفـتـی از ایـن بـارانــی
تـو که
در زنـدگیام غیـر تـو یک سطر نـبـود
یعنی
ایـن خـانـه به انـدازهی یک چتـر نـبـود؟!
ای غـزل
آیـنـهی قرنـیـهی مـیـشیتـان !
بـگـذاریـد
بـیـایـیـم بـه درویـشــی تــان !
بس که در
کوچه به بیرهگذری زُل زدهام
هی دم از
چـشــم تــو و فـنّ تـغـزّل زدهام �
سـنـگ
هــای طرف پـنـجره هم ضن شـدهاند
بس که
حرف از تـو زدم شکل شنیدن شدهاند
هـاااای
هم بـسـتـر پـُر روزتـریـن شـب هـایـم !
سـنـگ و
چوبـنـد بـدون تــو مـخـاطـب هــایــم
بـی تــو
از مــردم ایـن شـهــــــر تـنـفّـر دارم
من از
ایـن کوچهی بُـنبـست دلـی پُــر دارم
بی تـو
بـودن که نـشد بـودن ، اگر بـود ایـن است
مـرگ بـر
بــود ! عـیـارش چـقـدر پـایـیـن است
جـانـم
از زنـدگیام رو بــه دویـــدن شـده است
مرگ
چنـدی است که مشغول جویـدن شده است
مـانـدهام
خیـره به دنـبـالهی بیشرمی مــرگ
بی تـو
روحـم شـده تـبـدیـل به سرگرمی مـرگ
نـفـسی
تـازه کن ای بـوسهی عیسی ، بـرخـیـز !
ای
شـکـوهِ شـده
مصـلـوب کلیـسـا ، بـر خـیــز !
بس که بیمهری
از ایـن کوچه به چشم آمدهاست
آسـمـان
از تـو و ایـن کـوچـه بـه خـشـم آمدهاست
تـا بـه
کی خـیـره بـه بیرهـگـذری زُل بــزنــم ؟!
هی بـه
دیــوانــگی خـواجــه تــــفــأل بــزنــم ؟!
گفتم آتش
... که تـو آتش ... که نـه ، آتشـکدهای
اصــلاً
آتـشــــکـده را بـا لـبـت آتــــش زدهای
ولی آتـش
کـه نـبـایـد بـه کـسی زُل بــزنــد
از سـر
عـمـد بـه دنـیـای کـسی پُـل بــزنـــد
زنـدگی
سـوخـتـه در شعـلـهای از هُـرم تـنـت
مـحـتـوای
غــزلـی ریـخـتــه در فــرم تـنـت
تـنـت
انـگار کـه در جـهـل عــرب میرقـصــد
بـر
لـبـت وسـوسـهی طـعـم رطـب میرقـصـد
کاش
بـرگـردی و در رو بـه
تــو آغـاز شــود
کـه بـه
ایـن شـعـر مـگـر پـای لـبـت بـاز شــود
سلام
خیلی زیبا بود. زمانی که میخوندم یاد دردهای خودم افتادم.
درود
اگر امید برای ما نجوا نمی کرد که فردا بهتر از امروز خواهد بود براستی کدام یک از ما جرات می کرد امروز را تاب بیاورد
27532 بازدید
8 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
40 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian